کتاب حاضر به سه فصل، فصل اول: تعزيه کاروان شهادت؛ فصل دوم: تعزيه شبهاي بيستاره (شام غريبان)؛ فصل سوم: تعزيه خطبه خون، تقسيم ميشود
کتاب حاضر به سه فصل، فصل اول: تعزيه کاروان شهادت؛ فصل دوم: تعزيه شبهاي بيستاره (شام غريبان)؛ فصل سوم: تعزيه خطبه خون، تقسيم ميشود. اين تعزيهها به صورت تأليفي و گردآوري تدوين شده است. به عنوان مثال:
فصل اول: تعزيه کاروان شهادت براساس مجالس
١. تعزيه شهادت حضرت ابوالفضل
٢. تعزيه شهادت حر بن رياحي
٣. تعزيه علياکبر
٤. تعزيه قاسم
٥. تعزيه شهادت امام حسين(ع) و...
فصل دوم: تعزيه شبهاي بيستاره (شام غريبان) بر اساس تعزيه بازار شام و...
فصل سوم: تعزيه خطبه خون بر اساس تعزيه وفات حضرت رقيه و...
اما تعزيهها با آنکه به شکل ترکيبي طراحي شده است. در گروه مجالس اصلي (واقعهها) قرار ميگيرند. «واقعهها شامل مجالس اصلي که راجع به شهادت امام حسين(ع) و يارانش در صحراي کربلا هستند. در اين دسته از مجالس موضوع و اشخاص مذهبي و انگيزه رخداد شبيه نيز شهادت است. به طور کلي تعزيه نامههاي اصلي در بر گيرنده اين وقايع هستند. هجرت امام حسين(ع) و خاندانش از مدينه دستگيري و قتل فرستادگاني که امام حسين(ع) جلوتر براي جلب حمايت مردم به کوفه اعزام داشته، اسارت دو فرزند کوچک امام حسين(ع)، محاصره خاندان امام حسين(ع)، بستن آب به روي ايشان، شهادت حضرت عباس که تعهد آب آوردن براي بچههاي خاندان را دارد، شهادت قاسم كه عروسياش با دختر امام حسين(ع) تبديل به عزا ميشود، شهادت دو پسر امام حسين(ع) يعني علياکبر و علياصغر، شهادت هفتاد و دو تن ياران امام حسين(ع)، مجالس اسارت زنان خاندان و بردن آنها به پيش يزيد در دمشق...» (سير تحول مضامين در شبيهخواني. جمشيد ملکپور، ص 84)
از سويي ديگر هر يک از اين وقايع در يک مجلس به نمايش درميآيد و داراي وحدت موضوع هستند. به عنوان مثال: تعزيه شهادت حر بن رياحي که در فصل اول اين کتاب: (تعزيه کاروان شهادت) آمده است، يک مجلس مستقل است و ضرورتي ندارد که در کنار تعزية ديگري قرار بگيرد. اما در کتاب حاضر هيچ کدام از مجالس به تنهايي هويت ندارند و ميبايست در کنار يکديگر اجرا شوند. زيرا مولف ساختار تعزيهها را در هم ميشکند و هويت فردي آنها را ناديده ميگيرد.
براي اطلاع از چگونگي اين رويداد ما دو نسخه از مجلس تعزيه حر (چاپ سنگي) و تعزيه حر (به کوشش محمدحسين رجايي زفرهاي) را با اثر حاضر تطبيق ميدهيم.
ساختار تعزيه حر چاپ سنگي:
يکم ـ فرستادن يزيد فرمان حکومت کوفه را براي ابن زياد؛
دوم ـ مشورت نمودن عمر سعد با زوجه و پسران خود؛
سوم ـ روانه نمودن ابن زياد حر را براي جلوگيري سيدالشهدا؛
چهارم ـ پريشان شدن حر رياحي از فرمان ابن زياد؛
پنجم ـ مامور شدن حر براي جلوگيري و گفتوگو نمودن با خود؛
ششم ـ رسيدن مژده بهشت از عالم غيب به گوش حر رياحي؛
هفتم ـ تعجب نمودن حر رياحي از سروش غيبي؛
هشتم ـ سرداري عمر سعد به امر ابن زياد سپاه کوفه و شام را؛
نهم ـ تعهد نمودن عمر سعد قتل حضرت سيدالشهدا(ع) را؛
دهم ـ خلعت دادن ابن زياد شمر ملعون را براي جنگ با سيدالشهدا؛
يازدهم ـ ممنون شدن شمر ملعون از خلعت يزيد و ابن زياد؛
دوازدهم ـ روانه شدن شمر ملعون به سوي کربلا؛
سيزدهم ـ جستوجو نمودن حضرت زينب(س) برادرش حسين(ع) را؛
چهاردهم ـ ورود امام حسين(ع) به کربلا؛
پانزدهم ـ باخبر شدن امام(ع) از قاصد، شهادت مسلم بن عقيل را؛
شانزدهم ـ رسيدن حر رياحي با سپاه نزديک خيمهگاه امام(ع)؛
هفدهم ـ رجز خواندن عباس؛
هجدهم ـ رجز خواندن حر بن رياحي عليهالرحمه؛
نوزدهم ـ بار دوم رجز خواندن عباس؛
بيستم ـ بار دوم رجز خواندن حر بن رياحي عليهالرحمه؛
بيست و يکم ـ آمدن حر رياحي به خدمت امام و مکالمه آن حضرت با او؛
بيست و دوم ـ رسيدن نامه ابن زياد به دست حر عليهالرحمه؛
بيست و سوم ـ ورود ابن سعد به زمين کربلا و مکالمه او با حر؛
بيست و چهارم ـ وارد شدن شمر لعين به کربلا و مکالمه او با ابن سعد؛
بيست و پنجم ـ پشيمان شدن حر و آمدن حر و برادر و پسر و غلام به خدمت امام؛
بيست و ششم ـ آمدن حر و برادر و پسر و غلام حر، خدمت امام حسين(ع) به عذرخواهي؛
بيست و هفتم ـ اذن ميدان خواستن پسر حر و رفتن به ميدان و شهيد شدن او؛
بيست و هشتم ـ جنگ نمودن حر با سپاه کوفه و شام.
(ساختارشناسي نمايش ايراني، منوچهر ياري، صص 111 و 112)
انطباق ساختار تعزيه حر (چاپ سنگي) با تعزيه کاروان شهادت:
يکم ـ ورود امام حسين(ع) به کربلا منطبق بر رويداد چهاردهم از مجلس تعزيه حر؛
دوم ـ پشيمان شدن حر و آمدن حر و برادر و پسر و غلام به خدمت امام منطبق بر رويداد بيست و پنجم از مجلس تعزيه حر؛
سوم ـ آمدن حر و برادر و پسر و غلام حر، خدمت امام حسين(ع) به عذرخواهي منطبق بر رويداد بيست و ششم از مجلس تعزيه حر؛
چهارم ـ اذن ميدان خواستن پسر حر و رفتن به ميدان و شهيد شدن او منطبق بر رويداد بيست و هفتم از مجلس تعزيه حر؛
پنجم ـ جنگ نمودن حر با سپاه کوفه و شام منطبق بر رويداد بيست و هشتم از مجلس تعزيه حر.
ساختار تعزيه حر ـ به کوشش محمدحسين رجايي زفرهاي:
يکم ـ فرمان قتل حسين بن علي(ع) توسط ابن زياد و پاداش قاتلان؛
دوم ـ سرپيچي حر از فرمان ابن زياد و و تبعيت ابن سعد از وي؛
سوم ـ پذيرش فرمان ابن زياد توسط حر بن رياحي؛
چهارم ـ مهاجرت امام از يثرب به کوفه؛
پنجم ـ تعزيت حضرت زينب پيش از رخ دادن فجايع کربلا؛
ششم ـ مأموريت حضرت عباس براي تحقيق پيرامون سپاهي که به کاروان امام نزديک ميشوند؛
هفتم ـ شناساندن حر خود را بيآنکه از مأموريتش سخني بگويد؛
هشتم ـ شناساندن حضرت عباس خود و خاندان مطهرش به حر بن رياحي؛
نهم ـ شرمساري حر از مواجه با خاندان حضرت رسول و افشاي مأموريتش به حضرت عباس؛
دهم ـ رساندن خبر مأموريت حر به امام توسط حضرت عباس؛
يازدهم ـ تعزيت امام براي شهادت يارانش پيش از وقوع فاجعه؛
دوازدهم ـ پرسش امام از حر براي باخبر شدن از هدف او؛
سيزدهم ـ درخواست امام از حر براي نجنگيدن با او و باز کردن راه کاروان؛
چهاردهم ـ تمکين خواسته امام تنها به شرط بيعت با يزيد توسط حر؛
پانزدهم ـ حيرت امام از تناقض گفتار مهربانه و رفتار خشمگنانه حر؛
شانزدهم ـ درخواست آب از امام براي رفع عطش يارانش توسط حر؛
هفدهم ـ سيراب کردم لشکر حر توسط امام؛
هجدهم ـ پذيرش خواسته امام توسط حر تنها به شرط آنکه به جاي کوفه به سرزمين ديگري برود؛
نوزدهم ـ حرکت امام و يارانش و رسيدن به سرزمين کربلا؛
بيستم ـ سرپيچي حر از فرمان ابن زياد و کوشش براي متقاعد کردن ابن سعد براي نجنگيدن با امام؛
بيست و يکم ـ تهديد ابن سعد توسط شمر و بيان اين نکته که اگر ابن سعد، امام را به قتل نرساند ميبايست زمامداري ملک ري را به شمر بسپارد؛
بيست و دوم ـ پرتاب نخستين تير به خيام امام توسط ابن سعد؛
بيست و سوم ـ برداشتن بيعت توسط امام از يارانش؛
بيست و چهارم ـ ترديد حر در پذيرش بيعت با امام؛
بيست و پنجم ـ فراخواندن ابن سعد حر را به مصاف با امام؛
بيست و ششم ـ درخواست حر از برادر و فرزندش براي تسليم کردن او به امام؛
بيست و هفتم ـ درخواست بخشش يا قصاص از امام توسط حر؛
بيست و هشتم ـ بخشيدن گناه حر توسط امام؛
ببيست و نهم ـ ممانعت امام براي ميدان رفتن حر و سرانجام اجازه ايشان؛
سيام ـ سپردن حر فرزندش را به امام؛
سيويکم ـ مصاف حر با ابن سعد و شهادت او؛
سي و دوم ـ آمدن برادر حر به ميدان نبرد و شهادت او؛
سي و سوم ـ آمدن پسر حر به رزمگاه و شهادت او؛
سي و چهارم ـ آمدن غلام حر به ميدان نبرد و شهادت او.
(دفتر شش تعزيه به کوشش محمدحسين رجايي زفرهاي. برسي ساختار اين تعزيه بر اساس الگوي ساختارشناسي نمايش ايراني. منوچهر ياري، توسط نگارنده انجام شده است.)
انطباق ساختار تعزيه حر (به کوشش محمدحسين رجايي زفرهاي) به تعزيه کاروان شهادت:
يکم ـ حرکت امام و يارانش و رسيدن به سرزمين کربلا. منطبق بر رويداد نوزدهم تعزيه حر؛
دوم ـ تهديد ابن سعد توسط شمر منطبق بر رويداد بيست و يکم تعزيه حر؛
اما بيان اين نكته كه اگر ابنسعد، امام را به قتل نرساند، بايد ملك ري را به شمر بسپارد در تعزيه كاروان شهادت نميباشد.
سوم ـ پرتاب نخستين تير به خيام امام توسط ابن سعد منطبق بر رويداد بيست و دوم از تعزيه حر؛
چهارم ـ برداشتن بيعت توسط امام از يارانش. منطبق بر رويداد بيست سوم از تعزيه حر؛
پنجم ـ ترديد حر در پذيرش بيعت با امام، منطبق بر رويداد بيست و چهارم از تعزيه حر؛
ششم ـ درخواست حر از برادر و فرزندش براي تسليم کردن او به امام، منطبق بر رويداد بيست و ششم از تعزيه حر؛
هفتم ـ درخواست بخشش يا قصاص از امام توسط حر، منطبق بر رويداد بيست و هفتم از تعزيه حر؛
هشتم ـ بخشيدن گناه حر توسط امام، منطبق بر رويداد بيست و هشتم از تعزيه حر؛
نهم ـ ممانعت امام و سرانجام اجازه ايشان، منطبق بر رويداد بيست و نهم از تعزيه حر براي نکته: ممانعت امام ميدان رفتن حر در تعزيه کاروان شهادت نميباشد حر از امام درخواست ميکند تا به ميدان نبرد برود و امام اجازه ميدهند.
دهم ـ آمدن پسر حر به رزمگاه و شهادت او، منطبق بر رويداد سي و سوم از تعزيه حر؛
يازدهم ـ آمدن برادر حر به ميدان نبرد و شهادت او، منطبق بر رويداد سي و دوم از تعزيه حر؛
دوازدهم ـ آمدن غلام حر به ميدان نبرد و شهادت او، منطبق بر رويداد سي و چهارم از تعزيه حر؛
سيزدهم ـ مصاف حر با ابن سعد و شهادت او، منطبق بر رويداد سي و يکم از تعزيه حر.
نکته: آمدن پسر حر، برادر حر، آمدن غلام حر به ميدان نبرد و شهادت ايشان در تعزيه کاروان شهادت بدون گفتوگو شکل ميگيرد. از سوي ديگر نحوه اين ورود با يکديگر متفاوت است. در تعزيه حر به کوشش محمدحسين رجايي زفرهاي ابتدا حر سپس برادرش و سرانجام پسر و غلامش وارد ميدان پيکار ميشوند اما در تعزيه کاروان شهادت ابتدا حر، برادر حر، غلامش و سرانجام خودش.
چنانکه مشاهده کرديد نويسنده بسياري از رويدادها را از تعزيه حر را حذف ميکند و به تبع آن کارکرد اشخاص بازي را تقليل ميدهد.
منوچهر ياري در کنار ساختارشناسي نمايش ايراني پيرامون تعزيه حر مينويسد: [در اين تعزيه به جاي آنکه حوادث، شخصيتها را به پيش ببرد. اين شخصيتها هستند که حوادث را پيش ميبرند.» (صص 111ـ 112)
اما آيا شخصيت تقيل يافته ميتواند حوادث تعزيه را به پيش برد؟
نويسنده علاوه بر تقيل حوادث و اشخاص بازي به تقليل کلام نيز ميپردازد. به گونهاي که در فصل اول: تعزيه کاروان شهادت شخصيت امام در سايه، اشخاص ديگر قرار ميگيرد. براي تفهيم اين نکته بايد به تحليل ساختار مجلس تعزيه کاروان شهادت بپردازيم.
ساختار تعزيه کاروان شهادت:
يکم ـ آمدن امام به کربلا و فرمان ايشان براي ايستادن (گفتار به نثر)؛
دوم ـ آمدن شمر از کوفه و تحقير کردن عمر سعد را؛
سوم ـ درخواست امام از عمر سعد براي به تعويق انداختن نبرد؛
چهارم ـ پذيرفتن عمر سعد درخواست امام را؛
پنجم ـ برداشتن بيعت امام از ياران (گفتار به نثر)؛
ششم ـ تجديد بيعت ياران با امام (گفتار به نثر)؛
هفتم ـ بشارت امام ياران را به رستگاري در روز محشر (گفتار به نثر)؛
هشتم ـ مهيا شدن شمر براي نبرد؛
نهم ـ منازعه شمر و حضرت عباس؛
دهم ـ بازخواست امام سپاه شام را (گفتار به نثر)؛
يازدهم ـ شرمساري حر بن رياحي از امام؛
دوازدهم ـ رفتن حر، برادر حر و غلام حر به خيام امام و درخواست بخشش يا قصاص از امام؛
سيزدهم ـ بخشيدن حر توسط امام؛
چهاردهم ـ اذن جهاد براي حر و بشارت رستگاري او توسط امام؛
پانزدهم ـ مجادله حر و ابن سعد؛
شانزدهم ـ شهادت حر؛
و... تحليل ساختار تا شهادت حر انجام شده است.
(گفتارهايي که در کنار آن توضيح نوشته نشده است به شعر و از مجالس تعزيه وام گرفته شده است)
نکته ديگر آنکه جدا از شخصيت امام در فصل اول تعزيه کاروان شهادت که بيشتر با زبان نثر سخن ميگويد (هدف ما شعر منثور نيست) ساير اشخاص به صورت منظوم سخن ميگويند.
نکته: به اسثناء تعزيه خطبهخوان که اشخاص بازي به جز پارهاي لحظات گذرا به زبان منظوم سخن ميگويند و تمامي تعزيه به زبان منثور نگاشته شده است.
براي آگاهي از اين نوسان به بخشي از تعزيه کاروان شهادت توجه فرماييد.
امام: ... آيا کسي از شما را کشتهام که در مقابل خون وي مرا به قتل ميرسانيد؟...
امام حسين خورجين پُر از نامه را يکييکي به سوي آنها مياندازد.
اي شيث بن ربعي، اي حجار بن ابجر، اي قيس بن اشعث، اي يزيد بن حارث اين نامههاي شما نيست... (رهگذر عشق، صص 25و26)
پس از پايان گفتار امام، حر از لشکر عمر سعد جدا شده با خود ميگويد:
حر: سيهروي نشين بر زمين
اين فعل بد را معالش ببين
آخر چه کردي تو بر شاه دين
محشر چه گويي که کردي چنين....
(رهگذر عشق، ص26)
اين نوسان باعث برهم ريختن ساختار اثر ميشود. از سويي ديگر به کارگير نثر (هدف ما شعر منثور نيست) با ساختار تعزيه در تضاد است. براي روشن شدن اين موضوع به تعبير واژه تعزيه در فرهنگ نامهها ميپردازيم.
1. تعزيه1 نمايشنامه منظومي است که وضوع آن شهادت حضرت امام حسين(ع) امام سوم شيعيان است که در کربلا در سال 61 هجري اتفاق افتاد.) (واژهنامه هنر شاعري، ميمنت ذولقدر، ص 78)
2. تعزيه زبدهترين و نابترين ريختار تماشاگان سنتي ايران و حاصل آفرينشگريهاي شيعيان اين سرزمين بوده است. تعزيه نمايش سوگ رنجهاي دين سروان (انبيا، ائمه، اوليا) و خويشاوندان و پيروان ايشان و از آن ميان به ويژه روايتگر نمايشگرانه شهادت حسين بن علي(ع) امام سوم شيعيان و جمعي از خويشاوندان و ياران او، و نيز اسارت جمعي ديگر از آنان بوده است. تعزيههاي اصلي شورگان نمايشهاي موسيقايي موسيقيايي غمانگيز و حزنآور و آييناند و موسمي و مناسبتي به نمايش درميآمدهاند در موسم محرم و صفر و به مناسبت سوگواري بر شهادتها. (درآمدي بر نمايشنامهشناسي، دکتر فرهاد ناظرزاده کرماني، ص 48)
جدا از اين نکات حذف اشعار امام(ع) باعث پديد آمدن ضرباتي بر پيکر اثر ميشود.
1. کاستن قوت اساطيري تعزيه:
«نميتوانيم بگويم کل تعزيه به شعر است. ميتوانيم بگوييم شعر اگر باشد، يک قوت اساطيري و معنوي به تعزيه ميدهد. با شعر تأکيد بيشتري ميشود بر آن خصيصه. اگر بگوييم خود تعزيه تماماً شعر است آن وقت از قوت اسطورهاياش کاستهايم. (گفتوگو درباره اسطوره در تعزيه، جلال ستاري و داوود فتعلي بيگي، روزنامه هموطن سلام)
2. ناديده گرفتن دينباوري مردمان:
«بيشک مهمترين دليل انتخاب اين زبان شعري براي تعزيه ماهيت اين نمايش و حضور شخصيتهايي2 در مجالس شبيهخواني است که الگوهاي خير و شر به شمار ميآيند و نميتوانند، يا بهتر بگوييم که با توجه به اعتقادات مردم تصور نميشود که بتوانند به زبان مردم عادي سخن بگويند.» (تأثير ادبيات مکتوب بر مجالس شبيهخواني، محمدحسين ناصربخت، ص 358)
3. زير پا نهادن مولفههاي نمايش آييني:
«زبان شعر باعث ايجاد فاصله با رويداد در مخاطب ميشود که خود از ويژگيهاي اين نمايش آييني است». (همان کتاب، همان صفحه)
دومين تقليل آن است که مولف بسياري از اشعار مجالس را حذف ميکند. و ساير ابيات را از مجالس تعزيه تدوين ميکند.
1. شمر: عباس اي علمدار حسين. اي پسر پادشه بدروحنين. بنشين در بر من. از ره غمخواري و ياري. سخني چند به پابوس همايون بکنم عرض... (رهگذر عشق، صص 22 تا 24)
شمر: اي علمدار حسين، اي خلف پادشه بدروحنين، اي که نداري سر ياري، بنشين در بر من
سرور من تا که ز غم خواري و ياري بکنم عرض... (تعزيه شهادت حضرت ابوالفضل، مجالس تعزيه، گردآورنده حسن صالحيراد، ج 1، ص 411 ـ 412)
2. شمر: اي صيت تو پُر شده ز ماهي تا ماه
سردار سپاه اسلام پناه
کم بنده تو منم بود نامم شمر
شير صف آن قوم و سگ اين درگاه
(رهگذر عشق، ص 20)
شمر: اي صيت تو پر شده ز ماهي تا ماه
سردار سپاه اسلام پناه
کم بنده تو منم بود نامم شمر
شير صف آن قوم و سگ اين درگاه
(تعزيه شهادت حضرت ابوالفضل، مجالس تعزيه، گردآورنده حسن صالحي راد، ج 1، ص 411)
3. حر: سيهروي نشين بر زمين
عاقبت کار بد خود ببين
آخر چه کردي تو بر شاه دين
محشر چه گويي که مردي چنين...
(رهگذر عشق، ص 26 ـ 27)
حر: سيهروي نشين بر زمين
اين فعل بد را معالش ببين
آخر چه کردي تو بر شاه دين
محشر چه گويي که کردي چنين...
(تعزيه شعادت حر بن رياحي، تعزيه گردآورنده حسن صالحي راد، ج 1، صص 467 ـ 468)
4. امام: جان برادر بيا حضرت عباس زار
پشت نموده است حر بر سيه کج مدار
عزت حرمتنما دست بکش بر سرش
خيز برادر کنون نزد من او را بيار
(رهگذر عشق، ص 27)
امام: جان برادر بيا حضرت عباس زار
پشت نموده است حر بر سپه کج مدار
عزت و حرمتنما دست بکش بر سرش
خيز برادر کنون نزد من او را بيار
(تعزيه شهادت حر بن رياحي، مجالس تعزيه، گردآورنده حسن صالحي راد، ج 1، ص 468)
5. شمر: سلطان شعر شام، سلام
يزيد: السلام ها!
شمر: آوردهام خبر
يزيد: از کجا؟
شمر: دشت کربلا...
(رهگذر عشق، ص 77 تا 82)
شمر: سلطان شهر شام، سلام
يزيد: السلام ها!
شمر: آوردهام خبر
يزيد: از کجا؟
شمر: دشت کربلا...
(تعزيه بازار شام، مجالس تعزيه، گردآورنده حسن صالحي راد، ج2، صص 114ـ 117)
بخش گستردهاي از فصل دوم: تعزيه شبهاي بيستاره (شام غزيبان) از تعزيه بازار شام بهره گرفته شده است. در اين فصل نويسنده به جاي ارجاع به چندين تعزيهنامه ـ مانند فصل اول ـ با استفاده از دو تعزيهنامه يک مجلس کامل را به اتمام رسانده است. آيا ميتوان بر او نام مولف گذاشت؟ اگر به جاي نامگذاري اين مجلس به نام تعزيه شبهاي بيستاره (شام غريبان) از نام تعزيه بازار شام بهره ميگرفت آيا نقصاني به وجود ميآمد. جز آنکه ياد مير عزا کاشاني را زنده نگه دارد و اعتباري بر هنر خود بيافزايد.
عمر سعد: نيست پيغمبر، ولي شبه پيامبر آمده
شمر: کيست شبه مصطفي، اي رو سياه نشاتين و...
(رهگذر عشق. ص 37)
عمر سعد: نيست پيغمبر، ولي شبه پيامبر آمده
شمر: کيست شبه مصطفي، اي رو سياه عالمين و...
(تعزيه علياکبر، صادق همايوني، تعزيه در ايران، صص 558 تا 560)
قاسم: ز لطف و مرحمت خويش سرافرزم من
ميان خيل شهيدان تو بينيازم کن و...
(رهگذر عشق، ص 40)
قاسم: ز لطف و مرحمت خويش سرافرازم کن
ميان خيل شهيدان تو بينيازم کن و...
(تعزيه قاسم، صادق همايوني، تعزيه در ايران، ص 647)
در اينجا جايگاه مؤلف روشن نيست، کتاب حاضر نه اثر پژوهشي است نه ميخواهد نسخ معتبر تعزيه را انتشار نمايد تا از غبار زمان در امان ماند. پس هدف او از انتشار اين نوشتار چيست؟ شايد بهترين پاسخ به اين پرسش اين باشد که نگارنده کتاب حاضر تنها در فصل سوم اثر خود تعزيه خطبهخوان دست به ابداع ميزند. اما اين فصل چنانکه پيشتر اشاره شد. با ساختار دو فصل پيش تطابق ندارد و قرار گرفتن آن در کنار دو فصل پيشين باعث بر هم ريختن ساختار اثر ميشود. در اينجا پرسشي ذهن ما را نسبت به خود معطوف ميدارد و آن اين است که آيا تعزيه خطبهخوان در گروه مجالس تعزيه به شمار ميآيد؟ اين لحظه اثر دچار تناقض ميشود. زيرا صحنهآرايي نورپردازي تئاتريکال اين اثر کوچکترين شباهتي به يک مجلس تعزيه ندارد. به بخشهاي از اين مجلس توجه کنيد:
(نور: نقطه قرمز روي تخت، کمکم تمام قصر رنگ خون... صداي زوزه گرگ هماهنگ با نور قرمز. (تکرار چند بار) تبديل به صداي تازيانه و ناله (کمي مکث) قهقه خنده، مجدداً زوزه گرگ تازيانه و ناله قطع افکت...) (ص 94)
اما اينجا پرسشي ذهن ما را آزار ميدهد که هدف از انتشار اين کتاب چيست؟ آيا بهتر نيست به جاي خواندن کتابي از اين دست، مجالس تعزيه را مرور کنيم و به ياد نمايش از دست شده خود باشيم.
منابع:
الف) مجالس تعزيه:
1. صالحيراد، حسن، مجالس تعزيه گردآورنده، ج 1و 2، انتشارات سروش، چاپ اول 1380.
2. همايوني، صادق، تعزيه در ايران، انتشارات نويد، شيراز، چاپ اول 1368.
3. رجايي زفرهاي، محمدحسين، دفتر شش تعزيه، انتشارات نمايش، چاپ اول 1381.
ب) کتب:
1. ملک پور، جمشيد، سير تحول مضامين در شبيهخواني، انتشارات واحد فوق برنامه بخش فرهنگي دفتر مرکزي جهاد دانشگاهي، چاپ اول 1366.
2. ناظرزاده کرماني، فرهاد، درآمدي بر نمايشنامهشناسي، سازمان مطالعات و تدوين کتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)، چاپ دوم 1385.
3. ذوالقدر، ميمنت، واژهنامه هنر شاعري، کتاب مهناز، چاپ دوم 1376.
4. ياري، منوچهر، ساختارشناسي نمايش ايراني، پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامي (حوزه هنري)، چاپ اول 1379.
٥. ناصربخت، محمدحسين، تأثير ادبيات مکتوب بر مجالس شبيهخواني، انتشارات پرسمان، چاپ اول 1386.
ج) اينترنت:
1. ستاري، جلال و داوود فتعلي بيگي، گفتوگو درباره اسطوره در تعزيه، روزنامه هموطن سلام، جمعه 28 بهمن 1384.
پینوشت:
1 .passion play
2. character
© کپی رایت توسط : تعزیه خانه کرمان (کلیه حقوق مادی و معنوی مربوط و متعلق به این سایت است.)
برداشت مطالب فقط با اجازه کتبی و ذکر منبع امکان پذیر است .